شـــاید سربازی برای رهبرم

تنهــــــا نگذارم در میــدان ولی را ........ مـــولایم رهبرم ســید علــی را

شـــاید سربازی برای رهبرم

تنهــــــا نگذارم در میــدان ولی را ........ مـــولایم رهبرم ســید علــی را

به بهانه سالروز شهادت حاج احمد کاظمی

پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۳۸ ق.ظ

حکایت عبا و انگشتری حضرت آقا

روز عید قربان که آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون،سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر گرفت و یک عبا را و به آقا گفت:آن انگشتر را بدهید که خیلی باهاش نمار شب خوانده اید.وقتی خواستیم بابا را خاک کنیم،سردار سلیمانی رفت داخل قبر.عبای آقا را پهن کرد.مقداری تربت کربلا آورده بود.آن را روی عبا پخش کرد.بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان بابا.من و سعید هم بالای قبر ایستاده بودیم.آنجا هم خیلی سعید خیلی بی تابی می‌کرد.رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم.سردار سلیمانی و دکتر قالیباف هم خیلی متأثر بودند.عبا را دور بابا پیچیدند و…تمام شد!
به ما اجازه ندادند بالای سر قبر بمانیم و ببینیم که دارند خاک می‌ریزند روی بابا
منبع : کتاب احمد – بنی لوحی سید علی

 

نظرات  (۲)

سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/node/27987
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
یا علی

  • حاج سالار
  • سلام 
    سالروز جلوس طاووس اهل جنت بر سریر امامت رو بهتون تبریک میگم در ضمن با " گزارشی از دیدار با خانواده شهید غلام کبیری(اولین شهیدایام فتنه) بروزم منتظرتون هستم. 
    با تشکر

    http://haj-salar.blog.ir/post/45

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی