شـــاید سربازی برای رهبرم

تنهــــــا نگذارم در میــدان ولی را ........ مـــولایم رهبرم ســید علــی را

شـــاید سربازی برای رهبرم

تنهــــــا نگذارم در میــدان ولی را ........ مـــولایم رهبرم ســید علــی را

۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۷
مرداد
۹۲

کلیپ تصویری برگرفته از سایت راسخون

 

نظر استاد پناهیان درباره کرم حلزون

 

لقد خلقنا الانسان فی کبد

ما انسان را در رنج آفریدیم

یاایهاالانسان انک کادح الی ربک کدحا فملقیه

انسان تو در زندگیت همواره در حال انجام سعی توام با رنج و زحمت هستی تا به خدا برسی

ومن نعمره ننکسه فی الخلق

به هرکس عمر بدهیم،پوسیده میکنیم پوست و استخوان او را

حالا شما ژله حلزون بزن

............................

برای دانلود این کلیپ کلیک کنید

  • علیرضا
۲۳
مرداد
۹۲

هوالحق

دلم پر می کشد به جایی که فقط یا کریم ها زائر آنجایند

اما زیاد طاقت نمی آورم

وقتی می بینم آفتاب بر مزار خاکی امامان می تابد

و سایه ای در هیچ جای بقیع وجود ندارد

..........

بالم خم میشود

و ناخودآگاه زمین میخورم

نماد غربت شیعه همین جاست

.

.

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد

 

  • علیرضا
۱۶
مرداد
۹۲

 

مشک ساقی روی خاک افتاده است

با لبی تشنه هلاک افتاده است

آبرویش پیش سقا رفته است

از خجالت سینه چاک افتاده است

 

................................

به فدای لب عطشانت یا باب الحوائج

  • علیرضا
۱۴
مرداد
۹۲

این روز ها خانه دلم عزاداری است

در عزای پیر عشق میسوزد

نوای میثم گذاشته ام

........

نور این کوچه خیابان از تو بود

روشنی چشم ایران از تو بود

آه . . نفس مطمئن . . آرام ما

بین وانفسای تهران از تو بود

 

محله مان دیگر آن بوی سابق را نمیدهد

کجایی پیر عشق؟

......

خنده ات غصه را برایم بیشتر میکند

تو رفتی و عشق آبادی ها را تنها گذاشتی

مگر نگفتی که من به دوستانم سر میزنم؟

........

چهارشنبه ها قبلا برای خودش عالمی داشت

اما الان . . . . 

ببین چه بودی که رهبرم در نماز میتت گریه کرد

فقط رهبرم فهمید که چه یاری را از دست داده

...

دیگر نمیدانم چه باید بگویم

زبان از توصیف این لحظات قاصر است

 

  • علیرضا
۱۱
مرداد
۹۲

بسم رب الشهداء والصدیقین

یک ساعت است قلم و کاغذ درآورده ام که عقده های دلم را باز کنم

اما هرچه فکر کردم،نفهمیدم که از کدام درد شروع کنم

امام زمان

شهدا

رهبرم

جامعه

خیابونا

درس

....

موضوعاتی که ارتباط زیادی با هم ندارند

خواستم از امام زمان و دردهای آقا بنویسم،دیدم دلم اصلا یاری نمیکنه

دوست داشتم از شهدا بنویسم

ولی نشد

دلم هنوز اون صفا و نورانیت شهدائی رو نداره که بخواد عشق بازی کنه با شهدا

فهمیدم دلم باید دوپینگ بکنه

باید بره گلزارشهدا تا یه خورده شهدائی بشه

جاتون خالی رفتم بهشت زهرا

با شهدا نشستم یه دل سیر حرف زدم

از همه چیز گفتم براشون

میدونستم خبر دارن ولی اگه نمیگفتم دلم آروم نمیگرفت

همزمان نوای میثم مطیعی هم گذاشتم

تا نفس میزنیم همه

تادمی که مازنده ایم

یادمون نره از روی

شهدا شرمنده ایم

اونجا بود که قلم و کاغذ رو درآوردم و شروع کردم به نوشتن

اینجا بود که شهدا دلم را شهدائی کردند

بر صفحه دلم نوشتم:

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا

بل احیاء عند ربهم یرزقون

شهید نظر میکند به وجه الله

.....

شــــــــهدا شرمــــنده ایم

یاعلی

  • علیرضا
۰۷
مرداد
۹۲

تا به حال دقت کرده ای که وقتی میخواهی خواسته ای از کسی داشته باشی باید کلی توضیح بدهی و مقدمه چینی بکنی

کلی رو بیندازی و . . . 

 

میدانستی خدا عاشق این رو انداختن ماست؟

 

میدونستی خدا منتظر شنیدن صدای مناجات ماست؟

 

پس چقدر نامردیم که خدا رو منتظر میذاریم و میریم از دیگران میخواهیم

 

پس چقدر نامردیم که خودمون رو پیش دیگران خوار میکنیم

 

الهی العفو . . . 

 

  • علیرضا
۰۷
مرداد
۹۲

خدایا

اعمالم را برای فروش گذاشته ام

گناهانم را

نگاه های حرامم را

دروغ هایم را

..........

از من میخری؟

اگرنخری بیچاره میشم خدا

تو که رحمت واسعه ای

بیچاره ام نکن

تنهایم مگذار

 

  • علیرضا
۰۷
مرداد
۹۲

ماه رمضان دلی می خواهد

مَحرَم

نورانی

پاک

از جنس عشق به خدا

اگر چنین دلی داشته باشی

برایت در بالای مجلس جا میگیرند

میگویند فلانی مهمان ویژه ماست

دوست داری مهمان ویژه باشی؟

بالای سفره خبرهائی است

از آنها که دیده اند بپرس

اگر تصمیمت را گرفتی

از همین امشب شروع کن

در شب قدر

عهد ببند که قدر خدا را بدانی

بگو خدایا میخواهم بنده ویژه ات باشم

یاری ام کن

..............

در این شب قدر باید از مولای متقیان بخواهی که تو را به جاده خدا بکشاند

طبق روایات معتبر صاحب شب های قدر امیرالمومنین است

هرچه میخواهی از میزبان بخواه

نه از میهمانان

در شب شهادت مولا از همه تون التماس دعا دارم

شبتون پر برکت

یاعلی

 

  • علیرضا
۰۵
مرداد
۹۲

امشب شب قدر است و من هستم گرفتار

مولا ببین من آمدم با چشم خونبار

من آمدم تا که براتم را بگیرم

شاید برم امسال پابوس علمدار

 

  • علیرضا