امشب شب قدر است و من هستم گرفتار
مولا ببین من آمدم با چشم خونبار
من آمدم تا که براتم را بگیرم
شاید برم امسال پابوس علمدار
دل من می شکند لحظه افطار ها
چون که شش ماهه ارباب لبانش خشک است